این روزها که مذاکرات وین در صدر اخبار جهان است، از عمر پرونده هسته ای ایران نزدیک به دو دهه گذشته است، پرونده ای که در این ماه ها سخن از مختومه شدنش هر از گاهی بگوش می رسد اما هربار زیاده خواهی غربی ها مانعی برای تحقق آن بوده است. 

در پرونده هسته ای ایران چهره های مختلفی نقش آفرینی کرده اند که کم و بیش در حافظه تاریخی ما ماندگار شده اند. 

مروری بر نقش بازیگران پرونده هسته ای ایران در تمام این سال ها و میزان اثرگذاری آنان بر این پرونده همراه با حاشیه ها و حرف و حدیث های مربوط به آن خالی از لطف نیست. 

البرادعی و مدیریت محتاطانه پرونده اتمی ایران

"محمد البرادعی" از چهره های بارز در روند تاریخیِ پرونده هسته ای ایران بود که به گفته برخی ناظران در دوران دبیر کلی خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی(2009-1997)، تلاش های زیادی انجام داد تا در پازل طراحی شده کشورهای غربی در قالب معادله اتمی ایران بازی نکند.

 "محمد البرادعی" دیپلمات سرشناس مصری در تاریخ 17 ژوئن سال 1941 در شهر "الدقی" در استان جیزه مصر چشم به جهان گشود. البرادعی فرزند "مصطفی البرادعی" وکیل مصری بود که سابقه ریاست نهاد مهمِ "کانون وکلای مصر" را نیز در پرنده خود داشته است. او با "عابده کاشف" یک آموزگار مدرسه ورزش بین المللی در وین ازدواج کرد که نتیحه این ازدواج یک پسر(مصطفی) و یک دختر(لیلی) بود است. دختر البرادعی حقوقدان(همچون پدرش) و پسرش مدیر یک شبکه تلویزیونی در لندن است. خانواده البرادعی تا سال 2009 میلادی که البرادعی دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی بود، در انگلستان اقامت داشتند با این حال آن ها در جریان بهار عربی و پس از سقوط دولت حسنی مبارک در مصر، به کشورشان بازگشتند. 


محمد البرادعی در سال 1962 در رشته حقوق از "دانشگاه قاهره" فارغ التحصیل و در سال 1964 کارمند وزارت خارجه مصر شد. البرادعی اندکی پس از خدمت در وزارت خارجه مصر و ادارات تابعه آن، به عنوان عضوی از هیات نمایندگی دائم مصر در سازمان ملل، به ژنو و نیویورک سفر کرد. او دکترای خود را در سال 1974 در رشته "حقوق بین الملل" از "دانشگاه نیویورک" دریافت کرد(او به طور خاص در سال 1974 دستیار وزیر خارجه وقتِ مصر "اسماعیل الفهمی" نیز شد). 

البرادعی در ادامه جدای از فعالیت های دیپلماتیک خود، به تدریس در دانشگاه نیویورک(1981 تا 1987) و کسب سِمت هایی در وزارت خارجه مصر نیز اشتغال داشت. او سِمت های مختلفی را نیز در نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد در اختیار داشته است(سمت هایی در حوزه های حفظ صلح و امنیت بین المللی، سازمان‌های بین‌المللی، کنترل تسلیحات، و همچنین استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی). البرادعی در سال 1985 به آژانس بین المللی انرژی اتمی پیوست و پس از کسب سمت هایی نظیر رایزنی حقوقی آژانس و معاونت مدیر کلی امور حقوقی آژانس، در سال 1997 در رقابت به "هانس بلیکس" از سوئد توانست کرسی دبیر کلیِ آژانس بین المللی انرژی اتمی را به دست آورد. او تا سال 2009 میلادی دبیر کلِ آژانس بین المللی انرژی اتمی باقی ماند(او دو مرتبه در سمتِ خود ابقا شد). وی در سال 2005 میلادی توانست "جایزه صلح نوبل" را نیز از آنِ خود کند. البرادعی در مراسم دریافت جایزه خود جمله ای مشهور ایراد کرد: «فقر و ناامیدی، زمین باروری برای جرم و جنایات سازمان‌یافته و جنگ‌های داخلی، تروریسم و افراط‌گرایی هستند.»

محمد البرادعی و مذهب تشیع

یکی از نکات جالب توجه درمورد محمد البرادعی این بود که وی به تشیع اعتقاد داشت و در موقعیت های مختلف، از شیعیان مصری نیز حمایت کرده است(در این رابطه به طور خاص اشاره شده که همسر وی نیز یک ایرانی شیعه می باشد. البته که در رابطه با ایرانی بودنِ همسر البرادعی، اما و اگرهای زیادی مطرح می شود و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در برهه ای این مساله را تکذیب کرد. هر چند که از ارائه توضیحات بیشتر نیز خودداری نمود). البرادعی زمانی در نماز عید فطر در "دانشگاه الازهر مصر"، هنگام نماز دستان خود را نبست. مساله ای که جنجالی‌های زیادی به پا کرد. وی در این رابطه گفت: "من در هویت سنی، و در عقیده شیعه هستم . دلیلی هم برای انکار عقایدم وجود ندارد." وی حتی قتل فجیع "حسن شحانه" از رهبران شیعیان مصری را نیز قویا محکوم کرد و آن را حرکتی "وحشیانه" خطاب نمود. البرادعی به طور خاص "محمد مرسی" رئیس جمهور سابق مصر را نیز که در نتیجه بهار عربی در این کشور قدرت را به دست گرفت، به دلیل تندوری در اعتقاداتش و نکوهش و حمله به شیعیان، مورد انتقاد قرار می داد و با وی مخالفت داشت. 

البرادعی و مدیریت پرونده اتمی ایران در "عصر فریب"
یکی از اتهاماتی که همواره منتقدانِ البرادعی علیه وی مطرح می کردند، چه در سمت دبیر کلی وی در آژانس بین المللی انرزی اتمی و چه به عنوان یک دیپلمات مصری این بود که او بیش از حد در برابر ایران انعطاف به خرج می دهد. در این راستا کار حتی به جایی رسید که برخی منتقدان البرادعی در انتقادی عجیب معتقد بودند که چون همسر وی "عابده الکاشف" ایرانی است، البرادعی نمی تواند موضعی قاطع را در برابر تهران اتخاذ کند. 

مناقشه اتمی ایران دقیقا در دوران مسوولیت محمد البرادعی اوج گرفت. البرادعی در تهیه گزارش های خود همواره به طریقی رفتار می کرد تا مانع از ظهور بهانه هایی شود که در نهایت ختم به حمله نظامی به ایران شوند(باید توجه داشت که اوج گیری معادله اتمی ایران، در عصر پسا یازده سپتامبر و ماجراجویی های بین المللی آمریکا اتفاق افتاد. مساله ای که عملا موضوع هسته ای ایران را به شدت حساس می کرد). رویکردی که به طور خاص خود را زمانی نشان داد که پس از البرادعی، شاهد گزارش های تند و تیزِ "یوکیو آمانو" دبیر کل بعدی آژانس بین‌المللی اتمی در رابطه با معادله اتمی ایران بودیم. 

محمد البرداعی بر پایه خاطرات و تجربیات خود در دوران مسوولیتش در آژانس بین المللی انرژی اتمی، کتابی را با عنوان "عصر فریب" منتشر کرد. کتاب وی یک مقدمه و چهارده بخش دارد(این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده است). از جمله این بخش ها می توان به بحران هسته ای کره شمالی، فعالیت های اتمی عراق و حمله نظامی آمریکا به این کشور، فعالیت های اتمی پاکستان، تنش در پروده هسته ای لیبی و به طور خاص، معادله اتمی ایران اشاره کرد. چهار بخش از 14 بخش این کتاب با محوریت ایران نوشته شده است. از این منظر، ایران یکی از کشورهایی بوده که به کرات در خاطرات اتمی البرادعی به آن اشاره می شود. 

البرادعی در خاطرات خود ایران را یک نمونه هسته‌ای خاص ارزیابی می کند. وی در این رابطه به این نکته اشاره می کند که ایران جدای از مناقشات در مورد پرونده اتمی اش، توانست قدرت خود را روز به روز افزایش دهد و عملا تصویر یک کشور مسلمانِ قدرتمند که در مقابل غرب نیز ایستادگی می کند را به نمایش گذاشت. مساله ای که تا حد زیادی موجب شد تا مسلمانان در کشورهای مختلف جهان، ایران را به مثابه تنها مدافعِ واقعی حقوق خود بپندارند. 

با این حال، البرادعی در کتاب خاطرات خود اتهامی را نیز علیه ایران مطرح می کند و ضمن اشاره به اصل "تقیه" (البرادعی در کتابش از عبارت "معمای تقیه" استفاده می کند) می گوید: "درست است که ایران هیچگاه به دنبال دستیابی به سلاح های هسته ای نبوده، با این حال تمایلی هم نداشته که فعالیت های خود را به صورت علنی و تمام و کمال  بیان کند." البرادعی حتی می نویسد که "حسنی مبارک" رئیس جمهور سابق مصر به وی در مورد تقیه هشدار داده و همین مساله وی را مُصر تر کرده که با مسوولان ایرانی در مورد ضرورت شفافیت و اعتمادسازی هسته ای، رایزنی های را انجام دهد! با این همه، البرادعی در خاطراتش به صراحت غربی ها را به نشنیدنِ استدلال های طرف ایرانی متهم می کند و تاکید دارد که آن ها به نحوی عادلانه و منطقی با مساله اتمی ایران برخورد نمی کنند. 

البرادعی در خاطراتش به طور خاص بی توجهیِ آمریکا به نیازهای ایران جهت کسب پیشرفت و توسعه و دسترسی به فناوری های مدرن را عامل اصلیِ اتمی شدن ایران ارزیابی می کند و می نویسد: "در نتیجه این رویکرد بود که ایرانی ها عملیات تبدیل اورانیوم و بعدها غنی سازی را در پیش گرفتند و هر چه می گذشت، قیمت آن ها بالاتر می رفت و چانه زنی با این کشور سخت تر می شد." البرادعی به وضوح در خاطرات خود آمریکایی ها را به بهانه‌جویی در پرونده اتمی ایران متهم می کند و می گوید:"حتی درزمان هایی که ایران همکاری هایی را انجام می داد و برخی مسائل روشن می شدند، آمریکایی ها فقط و فقط به انجام عملیات روانی علیه تهران و  ارائه چهره‌ای منفور از این کشور در عرصه بین المللی متمرکز بودند." 

البرادعی در بخش از خاطراتش با محوریت برنامه اتمی ایران به ذکر خاطره ای از ملاقات خود با "نیکلاس سارکوزی" رئیس جمهور وقت فرانسه می پردازد و می نویسد: "... بالاخره متوقف شد. متوقف کردن سخنان او هیچ فایده ای نداشت. به وی گفتم: آقای سارکوزی لازم است بدانید غرب چقدر در مدیریت پرونده ایران اشتباه و ضعیف عمل کرده است. وقتی ایران در حال تعلیق برنامه غنی سازی خود بود، تنها چیزی که به دست آورد، پیشنهادی پوچ و بی معنا بود. در اصل این اتفاق به خاطر فرانسوی ها بود. هم میهنان شما از مخالفت آمریکایی‌ها برای وعده به فناوری نیروی اتمی غربی ایران ترسیده بودند. این عامل اصلی است که باعث شد ایرانی ها احساس کنند کنترل را در دست ندارند و این گونه بود که مجموعه ای از شکست های سیاسی آغاز شد."

به طور کلی می توان گقت که البرادعی در دوران تصدی مسوولیت خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی، در مواجهه با پرونده اتمی ایران با وضعیتی به شدت دشوار مواجه بود. در آن دوران افراد جنگ طلبی نظیر "جورج بوشِ پسر"(رئیس جمهور سابق آمریکا) و "تونی بلر"(نخست وزیر وقت بریتانیا) در قدرت حضور داشتند که فجایعی نظیر جنگ های عراق و افغانستان را خلق کردند و هر لحظه بیم آن می رفت که با طرح بهانه های جدید اتمی علیه ایران، زمینه را جهت حمله نظامی نیز هموار سازند. البرادعی، این دیپلمات مصری با درک این مساله، عملا عمده تلاش خود را بر حل مناقشه اتمی ایران و در عین حال دوری از قرار گرفتن در موقعیت و پازلی قرار داد بود که کشورهای غربی بخواهند از وی و موقعیت حقوقی اش در تهیه گزارش های آژانس(با محوریت ایران)، سواستفاده کنند.