"جک استراو" در سوم آگوست سال 1946 میلادی در اسِکس انگلستان چشم به جهان گشود. وی در فاصله سال های 1997 تا 2010، در دولت های "تونی بلر" و "گوردون براون"(از حزب کارگر)، در سمت های مهم وزیر کشور(2001-1997) و امور خارجه(2006-2001) خدمت کرد. وی همچنین در حدود 36 سال(2015-1979)، نماینده "بلک بِرن" در پارلمان بریتانیا بوده است. جک استراو در مدرسه اوکلندِ اسکس آموزش های ابتدایی خود را فراگرفت. همانجایی که مادرش نیز به عنوان معلم خدمت می کرد. او از "دانشگاه لیدز" انگلستان در رشته حقوق فارغ التحصیل شده است. وزارت خارجه بریتانیا استراو را متهم کرده که در دوران تحصیلش، یک سفر دانشجویی به شیلی جهت ساخت یک مرکز جوانان را با رفتارهای نادرست خود مختل کرده است. استراو در سال 1968، از یک تحصن چهار روزه دانشجویی در مقام "رئیس اتحادیه دانشگاه لیدز" حمایت کرده است. اقدامی که بسیاری درآن دوره آن را "بی ملاحظه" ارزیابی کردند. استراو در سال 1969 میلادی در جریان انتخابات دانشجویی، به عنوان "رئیس اتحادیه ملی دانشجویان بریتانیا" انتخاب شد. او در فاصله سال های 1971 تا 1978 عضو شورای مشورتی حزب کارگر در منطقه ایزلینگتون لندن شد. استراو همچنین در زمینه فعالیت های مرتبط با رشته حقوق و وکالت نیز مدتی فعال بوده است. وی در فاصله سال های 2007 تا 2010 میلادی، به عنوان لرد اعظم بریتانیا و همچنین وزیر دادگستری این کشور نیز خدمت کرده است. استراو جزو معدود افرادی است که در فاصله 13 ساله حضور مداومِ حزب کارگر در قدرت(2010-1997)، کاملا در دولت بریتانیا و در سِمت های مختلف آن حضور داشته است. استراو پس از آنکه حزب کارگر در سال 2010، نتیجه انتخابات عمومی را واگذار کرد، مدتی کوتاه به عنوان معاون نخست وزیر دولت در سایه بریتانیا نیز فعالیت داشته است. 

جک استراو در سال 1968 با "آنتیا وستون" ازدواج کرد. این دو در سال 1977 از یکدیگر جدا شدند. نتیحه این ازدواج یک دختر با نام راشل بود که تنها 5 روز پس از تولدش در تاریخ 24 فوریه 1976 به دلیل مشکلات قلبی فوت کرد. استراو در 10 نوامبر سال 1978 با "آلیس پرکینز" ازدواج کرد که کارمند دولت انگلستان بود. ثمره این ازدواج نیز دو فرزند با نام های ویل و شارلوت بوده است. جک استراو از مشکلاتی نظیر افسردگی و وزوزِ مداوم گوش رنج برده است. جک استراو یکی از طرفداران دو آتشه تیم فوتبال "بلکبرن رووِرز" است و در سال 1998 توسط "جک والکر" رئیس این باشگاه، به عنوان معاون افتخاری رئیس این باشگاه انتخاب شده است.

 
جک استراو و معادله اتمی ایران
جک استراو یکی از چهره های شناخته شده در روند پرونده اتمی ایران بویژه در نخستین سال های اوج گیری این پرونده در عرصه بین المللی است. وی یکی از سه وزیر خارجه اروپایی بود(در کنار وزرای خارجه آلمان و فرانسه) که رایزنی های فشرده ای را با ایران در جریان مذاکرات سعدآباد، بروکسل و پاریس در دولت اصلاحات انجام دادند.

جک استراو در آن دوران با مسوول اصلی پرونده اتمی ایران که "حسن روحانی" دبیر وقت شورای امنیت ملی کشورمان بود، جدای از مباحث کاری، دوستی و رفاقت زیادی نیز داشت. این مساله تا حدی بود که بعدها جک استراو پس از پیروزی حسن روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 کشورمان، به ایران سفر کرد و در مراسم تحلیف روحانی نیز شرکت کرد. مساله ای که البته با جنجال های فراوانی نیز همراه شد. همین احساس صمیمیت میان این دو مسوول ایرانی و بریتانیایی و در عین حال تمجیدهای گاه و بیگاه جک استراو از فرهنگ و تاریخ ایران موجب شده تا در غرب به جک استراو، لقب جالبِ "جک تهرانی" را بدهند. 

*تصویری از خوش بشِ "جک استراو" وزیر خارجه وقت بریتانیا با حسن روحانی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران در جریان مذاکرات سعد آباد(29 مهرماه 1382)

جک استراو به طور خاص نوع مذاکرات و ترکیب تیم مذاکراتی ایران را که در جریان "توافق برجام"(جدای از دورانِ تعامل استراو با ایران در مورد پرونده اتمی این کشور پیش از انعقاد برجام) نیز حاضر بودند، ستایش می‌کرد و آن ها را دیپلمات هایی عملگرا و حرفه ای می دانست.

حسن روحانی درکتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای(خاطرات مذاکرات سعد آباد) می نویسد: "یکی از اساتید دانشگاه می‌گفت در زمستان سال 1384 در حاشیه نشستی وقتی با جمعی از جمله جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلیس) مشغول صرف ناهار بودیم، هنگامی که راجع به تیم هسته‌ای بحث شد، جک استراو گفت که در دوره تیم قبلی (تیم مذاکره کننده به ریاست روحانی) ما حرف‌های یکدیگر را می‌فهمیدیم، در ضمن تیمی بود که کار کارشناسی می‌فهمید و وقتی به همدیگر قول می‌دادیم، می‌دانستیم که هر دو طرف به آن عمل می‌کنیم. ولی در مذاکره با تیم جدید (در دولت دهم) نه ما می‌فهمیم آنها چه می‌گویند و نه آنها می‌فهمند که ما چه می‌گوییم." 

جک استراو همچنین در جریان یک مستند تلویزیونی که به روابط ایران و غرب می پرداخت، خاطراه ای عجیب را از مذاکرات اتمی با ایران پس از امضا توافق پاریس ذکر می کند. وی در این رابطه می گوید: "پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همه فعالیت‌های غنی‌سازی خود را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهر محل زندگی خود بودم. بین راه تلفن همراهم زنگ زد. آن‌سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجه ایران بود. او گفت: ما می‌خواهیم 20 سانتریفیوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمی‌توانم در خصوص یک پرونده حساس بین‌المللی مذاکره کنم، لذا به توالت قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم: شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم: باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم...در همان حال کسی هم به در توالت می‌زد و ظاهراً عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکره‌ اتمی استفاده کند..!".

استراو در ادامه خاطراه خود می گوید که پس از رایزنی هایی که با برخی مسوولان و کارشناسان وزارت خارجه انگلیس داشته، آن ها گفته اند که ایران حتی با 20 سانتریفیوژ هم می تواند در درازمدت، اورانیوم لازم جهت آنچه تولید سلاح های اتمی خوانده می شود را تولید کند. از این رو، بریتانیا به ایران جواب منفی داده است. استراو در مصاحبه های خود به کرات تاکید کرده که طرف های غربی در مواجهه با ایران و مذاکرات اتمی این کشور، بایستی اصل احترام در برابر ایرانی ها را لحاظ کنند. وی تاکید دارد که ایرانی ها به شدت نسبت به این موضوع حساس هستند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که ایران برای سال ها هدفِ اقدامات تحقیر آمیز و غیرمحترمانه کشورهای غربی بوده است.

انتشار کتاب "همیشه پای انگلیس در میان است"

جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس کتابی نیز با عنوان جالب "همیشه پای انگلیس در میان است" را به رشته تحریر درآورده است(جالب اینکه در زبان انگلیسی نیز ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: "هر سنگی را که بردارید، زیر آن یک انگلیسی پنهان شده است").

عنوان کتاب وی اشاره به نوعی تکیه کلام رایج میان مردم ایران دارد که سررشته تمامی اتفاقات را به حیله گری انگلستان مرتبط می دانند(کار، کارِ انگلیسی هاست...). 

وی در این کتاب، نگاه خود به عنوان یک شهروند و مسوول انگلیسی نسبت به ایران و ایرانی ها و متقابلا نگاه آن‌ها به انگلیسی ها را مورد اشاره قرار داده است. استراو در کتاب خود به دوره های مختلف تاریخ ایران اشاره می کند و تاکید دارد که ایران کشوری تاریخی با فرهنگی غنی و درخور توجه است.

جک استراو لطیفه ای نیز در مورد حس بدبینی ایرانی ها به انگلستان مطرح می کند و می گوید: "در تمام دنیا فقط ایرانی ها هستند که فکر می‌کنند انگلستان هنوز هم یک ابرقدرت است." استراو در کتابِ همیشه پای انگلیس در میان است خود را دوستدار ایران معرفی می کند و می نویسد: "ایران را نَه سیاستمداران جهانی به خوبی درک می کنند و نَه عامه مردم دنیا." البته که استراو در کتاب خود، در موارد و نمونه های مختلف، با ارائه برخی اسناد و مسائل، بدبینی ایرانیان به انگلستان را کاملا قابل درک ارزیابی می کند. 

تصویری از نسخه اصلی(انگلیسی) کتابِ "همیشه پای انگلیسی ها در میان است"(کار، کارِ انگلیسی هاست)، نوشته جک استراو

سفر جنجالی جک استراو و همسرش به ایران در سال 2015
جک استراو به همراه همسر و دوستانشان، در سال 2015 ، سفری تفریحی به ایران داشتند که در نوع خود با جنجالی های بسیاری نیز رو به رو شد. استراو در خاطرات خود در رابطه با این سفر می نویسد که در جریان سفر به یزد، شیراز و اصفهان، با اعتراضات مداومِ گروه ها و افراد ایرانیِ مخالف با انگلستان و سیاست های این کشور که وی را مامور دولت انگلیس می دانستند رو به رو شده است. به نحوی که هر جایی که می رفته اند، با اعتراضات این دسته از افراد رو به رو شده اند. مساله ای که وی سعی داشته آن را مدیریت کند اما در نهایت شیرینی سفر را از آن ها گرفته و موجب شده تا آن ها زودتر به کشورشان بازگردند. البته استراو از همکاری نهادهایی نظیر پلیس ایران و برخی مقام های دیگر در جریان سفر تفریحی خود و خانواده اش به ایران و شهرهای این کشور تقدیر می کند.

وی در بخشی از خاطرات خود می گوید: "در جریان سفر به هر هتلی که می رفتیم، در رو به رویِ آن علیه ما اعتراضات به راه می افتاد." در نهایت جنگ استراو می گوید که وی به همراه همسر و دوستانشان، سفر خود به ایران را نیمه کاره گذاشتند و ایران را ترک کردند. جک استراو در خاطرات خود این شیوه برخورد برخی با خود را نمودی از تلاش های برخی جریان ها و گروه ها جهت ضربه زدن به دولت حسن روحانی ارزیابی کرده است. با این حال، حتی خود جک استراو نیز به دلیل حافظه تاریخی نَه چندان مثبتی که ایرانیان از سیاست های غرب و بویژه انگلیس در اذهان خود دارند، به مردم این کشور در بی اعتمادیشان به کشوری نظیر انگلستان حق می دهد.